سفر تنهایی به کیش و غرب استان هرمزگان

  • تحریریه تریپ پلاس
  • 1402/4/29
سفر تنهایی به کیش و غرب استان هرمزگان

اردیبهشت ماه بود که تصمیم گرفتم تنهایی سفری به جنوب کشور داشته باشم. اولین بلیط پرواز به کیش را سریع رزو کردم و تصمیم گرفتم اول سری به هرمزگان بزنم بعد به کیش بروم. پروازم صبح بود و با دو لیدر قبل از پرواز هماهنگ کرده بودم. بعد از انتخاب مقصد سخت‌ترین قسمت سفر، انتخاب محل اقامتم بود.

فاصله هتل و فرودگاه یک ساعت بود و در تمام مدت پرواز به این مدت زمان فکر می‌کردم. بعد از رسیدن و گرفتن چمدانم، به سمت پارکینگ رفتم و سوار ماشین شدم. چون بهار بود هوا خنکی زمستان را همچنان داشت و از آن گرمای سوزان هرمزگان خبری نبود.

روز اول در هرمزگان

تصمیم داشتم روز اول را از همین امروز شروع کنم بنابراین با تورلیدرم هماهنگ کردم و بعد از رفتن به هتل و گرفتن اتاقم به ساحل بنود رفتیم. بعد از آن به سمت مکان زیبایی رفتیم که یک شیب به سمت دریا داشت و از بالای صخره‌ها سفره ماهی‌ها و لاک پشت‌های درون دیا قابل دیدن بودند. برای دیدن غار دریایی بنود باید به نکاتی مانند جزر و مد امواج دریا، توجه می‌کردیم تا بتوانیم وارد غار شویم. فاصله دو متری را به سمت ساحل پایین رفتیم تا به ورودی غار رسیدیم. برای وارد شدن به غار طناب لازم داشتیم. لیدرها معمولا ابزار لازم را به همراه دارند بنابراین از پیش طنابی وصل کرده بودیم و جای پاهایی موجود بر روی صخره با تا پایین آمدن دنبال کردیم.

بعد از گرفتن چند عکس به پایین رفتیم و تا داخل غار را از بیرون نگاه کردیم ولی چیزی دیده نمی‌شد. لیدر ابتدا داخل شد ولی گفت آب بالا آمده و نمی‌توانیم به داخل برویم و باید سریع دیدن کنیم و خارج شویم. بنابراین باید کمی سرمان را خم می‌کردیم و آن طرف غار را می‌دیدیم. ولی آن طرف غار بهشتی بود که دو دهلیز و دو تخته سنگ روبه رویشان بودند. از سمت دریا به داخل غار نور تابانده می‌شد و موج‌های دریا در داخل زیبایی ایجاد کرده بودند. روی تخته سنگی نشستم و غار را تماشا کردم. اگر آب پایین‌تر بود به سمت دریا می‌رفتیم.

غار دریایی بنود

ظهر هوا گرم‌تر می‌شد، بنابراین باید زودتر می‌رفتیم تا به بقیه برنامه روز اولمان برسیم. من چون خسته نبودم، مسیر را ادامه دادیم و به سمت استان هرمزگان رفتیم. به شهر کوشکنار رسیدیم و مقداری خوراکی و آب خریدیم. مقصد بعدی‌مان، ساحل بندو به معنای بیا بود، برویم. ماه رمضان بود، بنابراین بیشتر مردم جنوب روزه داشتند به همین دلیل تا دیروقت بیدار می‌ماندند و صبح نیز دیر بیدار می‌شدند.

از کنار بندر کوچکی رد شدیم که در آن لنج‌ها پهلو می‌گرفتند، ما از کنار آنها عبور کردیم و به سمت جایی شبیه پارک رفتیم. در کنار ساحل صاف تا چشم کار می‌کرد؛ آفتاب و ساحل ادامه داشت.

فاصله زیادی تا دریا نداشتیم ولی چون ارتفاع صخره‌ها زیاد بود نمی‌شد وارد آن شد. مسیر زیر آب را پیاده طی کردیم و همینطور به بقایای موجودات دریایی مثل ماهی مرکب و مرجان نگاه می‌کردیم. خرچنگ‌ها را از بالای صخره‌ها می‌توانستیم ببینیم که با سرعت زیاد به سمت دریا فرار می‌کردند. قسمتی از ساحل، شن‌های نقره‌ای داشت و زیر نور خورشید مانند الماس می‌درخشید.

می‌خواستم صخره‌ای که شبیه سیمرغ بود را ببینم که چیزی از آن باقی نمانده بود. به ساحل بازگشتیم. برای دیدن مکان‌های دیگر یعنی بندر تبن باید از صخره‌هایی با ظاهر محکم می‌گذشتیم. هرچه نزدیک تر می‌شدیم مشخص می‌شد که اصلا استحکام ندارند و شن‌های فشرده هستند. با بالا رفتن از صخره‌ها، چشم انداز بندر تبن را که قلبی شکل بود، می‌دیدیم. منظره واقعا زیبایی بود که از زوایای مختلف عکس گرفتم.

برای رفتن به مکان بعدی، باید با ماشین تا نزدیک اسکله می‌رفتیم. بنابراین لیدر به سمت ماشین رفت و از پارکینگ خارج شد. مسیر طولانی رفتیم و بعد پنجره خلیج فارس را که از فرسایش صخره‌ها ایجاد شده بود را دیدم. از وسط آن دریای آبی و آرام را نگاه کردم و باز هم لاک پشت‌ها را دیدم و حتی غواصی که در پایین صخره‌ها شنا می‌کرد نیز دیده می‌شد. اب خلیج همیشه فارس، زلال بود. بنابراین زیر اندازی پهن کردیم. به خاطر بارندگی چند شب گذشته، دریا در قسمت‌هایی گل آلود بود. در سطح صخره بقایای فسیل صدف به چشم می‌خورد، امیدوارم در آینده به محیط زیست ایران توجه بیشتری شود و بتوانیم آن را دوباره احیا کنیم تا این مکان‌ها سرمایه‌های گردشگری ما شوند.

از بالای صخره به پایین که نگاه کردیم و بعد از چندی به همان سمت رفتیم. یک جانور به اسم شلو به صخره‌ها می‌چسبید و سنگ‌هایی که قسمتی از آن‌ها در داخل آب بودند هم صدف‌های زیادی داشتند. شغال‌های این منطقه به خوردن تخم لاک پشت‌ها علاقه زیادی داشتند و مدام پوست این تخم‌ها را در اطراف می‌دیدیم.

صخره های ساحل عسلویه

در جاده هنگام برگشت، چند آب انبار دیدیم. یکی از آنها که ظاهر قشنگ‌تری داشت و در حال ساخت بود را پیدا کردم و با آن عکس گرفتم. اطراف آن آبسرد کن داشت که به آنجا رفتم و بطری آبم را پر کردم. نزدیک غروب بود که به سمت محل اقامتم رفتم که در روستای زیارت از توابع شهرستان پارسیان بود و کمی فاصله داشت. در طول مسیر به اقامتگاه بوم‌گردی شنیوب رسیدیم که در چوبی بزرگی داشت. هزینه تور آن پانصد هزار تومان بود. بعد از پرداخت آن با لیدر خداحافظی کردم و به داخل رفتم. اقامتگاهم یک ننو و سایه بانی داشت که نمای خیلی زیبایی به آن می‌داد. چشم انداز آن دریا بود و در اطراف آن بندر و قایق‌ها و جاده و کوه بودند. در اطراف مسجدی هم قرار داشت که روزی پنج بار اذان می‌گفت.

شب اینجا خیلی زیبا بود، سکوت و ماه و دریای آرام که باعث می‌شد در حیاط بنشینم و از هوای اطراف لذت ببرم. در ورودی هال و اتاقم (اقامتگاه بومگردی شنیوب)، یک آبسرد کن قرار داشت که مدام از آن آب می‌نوشیدم. بعد از صرف شام استراحتی کردم و برای روز دوم که قرار بود با یکی دیگر از دختران در اقامتگاه به تنگه بریم آماده باشم.

اقامتگاه بومگردی شنیوب

روز دوم در هرمزگان

از صبح زود کنار ساحل رفتم و طلوع خورشید را دیدم تا زمانی که دو لیدر آمدند و به تنگه‌ها رفتیم. دخترکی که شب قبل باهم دیگر قرار گذاشته بودیم، منصرف شد و در اقامتگاه ماند. با لیدر به ساحل مقام و مکسر رفتیم. ابتدا جایی رفتیم که صخره‌ای تخت داشت که زیرش خالی بود و آب به سمت ساحل موج می‌زد و صدا می‌داد. آن قسمت را پیاده‌روی کردیم و بعد از آن به سمت گرنه عشاق رفتیم

جاده نزدیک ساحل، در ارتفاعات بالاتری از دریا قرار داشت بنابراین کمی ایستادیم و درمورد مکان از تور لیدر توضیحاتی شنیدم. در ادامه مسیر به ساحل، مکسر رفتیم که خیلی زیبا بود. پیاده تا آن نیم ساعت از محل پارکینگ فاصله داشتیم. با وجود جزرو مد دریا باز هم می‌شد به سمت صخره‌ها رفت و دریا را دید. صخره‌ها لغزنده شده بودند و سفره ماهی زیادی روی آنها حرکت می‌کردند. به همین دلیل، بیخیال رفتن به آن سمت شدم و بازگشتیم.

مجددا به اقامتگاه بازگشتیم. بعد از خوردن نهار، عصر با همسر صاحب خانه به خرید رفتیم. روستایی نزدیک آن اطراف بود که نیم ساعت با ماشین فاصله داشت.  در دوطرف جاده آنجا، مغازه‌هایی وجود داشتند که قیمت‌های مناسبی در آنها دیده می‌شد. بعد از کمی خرید به روستای زیارت برگشتیم، هوا هنوز روشن بود. در مسیر بازگشت توتیای دریایی دیدم و حتی قایق‌های زیادی در اسکله بودند.

روز سوم به سمت کیش

بعد از صرف صبحانه، با اقامتگاه تصویه حساب کردم و برای رفتن به سما شناورهای جزیره کیش آماده شدم. دو راه برای رفتن به کیش وجود داشت، اول به پارسیان بروم و با تاکسی به بندر چارک بروم که صدوبیست و پنج هزار تومان هزینه آن بود. دوم هم با تاکسی دربست از اقامتگاه مستقیما بروم، که هزینه آن سیصدوپنجاه هزار تومان می‌شد. مورد دوم را انتخاب کردم، چون با چمدان مسافت زیادی را نمی‌توانستم بروم. سه ساعت و نیم در راه بودیم که رانده در مورد سواحل و جاده بندر مقام توضیحاتی داد.

جلوی اسکله پیاده شدم و بلیط شناور خریدم. بلیط هر نفر هفتاد هزار تومان بود و با کد ملی می‌تتوانستیم آن را خریداری کنیم. از بین سه دستگاه موجود تنها یکی از آنها درست کار می‌کرد. ماموری کمی قبل از حرکت آمد تا کارت ملی و بلیط‌ها را چک کند. در همین زمان‌ها بود که هتلی برای اقامتم در کیش رزرو کردم.

اسکله مسافری کیش

برای سوار شدن به شناور، با چمدانم به سمت اتوبوس رفتم و سوار شدم. بین صندلی مسافران فاصله بود که فضای شخصی به هر کداممان می‌داد. اولین تجربه سفر دریایی من به کیش بود و هیجان زیادی به همراه داشت. یک ساعت و نیم از بندر چارک تا کیش طول کشید. هوای کیش شرجی و گرم‌تر از روستای زیارت بود.

بعد از بازرسی پیاده شدیم و تاکسی گرفتم. به هتل گامبرون رفتم و برای تحویل اتاقم فرمی پر کردم و کارت ملی‌ام را تحویل دادم. منتظر تحویل اتاقم ماندم و در کافی‌شاپ طبقه همکف نشستم. ساختمان داخلی و خارحی هتل واقعا زیبا و نوساز بود. برای یک شب هتل را رزرو کرده بودم ولی یک شب دیگر آن را تمدید کردم که مجموعا پانصد و بیست هزار تومان هزینه آن شد. عصر به سمت بازار، پیاده رفتم و خریدهایی از اطراف انجام دادم.

هتل گامبرون کیش

روز چهارم کیش‌گردی

برای روز اول دلم می‌خواست کامل جزیره را بگردم. بنابراین، به سمت ساحل رفتم و ساعت ده صبح سوار اتوبوس شدم و دو ساعت با آن اطراف جزیره کیش را گشتم. اتوبوس دوطبقه داشت و توری برای اطراف جزیره داشت و با بلندگو توضیحاتی از آن می‌داد. بلیط اتوبوس بیست و چهارساعت اعتبار داشت و صدهزار تومان شد.

با اتوبوس‌های دوطبقه کیش، همه جا را دیدم. به سمت هتل رفتم و منظره بیرون اتاق را تماشا کردم. چای سفارش دادم و کمی استراحت کردم. با تاکسی به ساحل سیمرغ رفتم که هزینه آن دوازده هزار تومان بود و بعد از آن با مینی‌بوس با کرایه سه هزار تومان، جلوی بازار مرجان پیاده شدم. کمی نوشیدنی و میوه خریدم و زیر آلاچیق کنار دریا آنها را خوردم. تا ساحل اسکله مرجان، پیاده روی کردم. برای شام، به ساحل مرجان بازگشتم و از دکه‌ها یک ساندویچ گرفتم. روبه روی دریا شام خوردم و واقعا منظره زیبایی بود.

روز آخر در کیش

برای روز آخر اقامتم در جنوب بعد از خوردن صبحانه، تماس گرفتند و عکس رایگان از طرف هتل پیشنهاد دادند. به اتاق رفتم و بعد از جمع کردن وسایلم تا زمان پرواز اطراف اسکله قدم زدم. یک اسکوتر برقی کرایه کرده بودم که هفتادو پنج هزار تومان برای یک ساعت هزینه داشت. برای دیدن مسجد ماشه آن را کرایه کردم. ولی به من گفتند تنها تا قبل ساحل می‌توانم از آن استفاده کنم. موقع غروب شده بود که به اسکله رفتم و بعد از دیدن دریا برای تحویل چمدانم به هتل بازگشتم. با تاکسی تا فرودگاه رفتم و ساعت ده شب به مشهد پرواز کردم.

دیدگاه ها

برای ارسال دیدگاه ابتدا باید خود شوید
{{name.error}}
{{email.error}}
{{commentMessage.error}}